ما "تن پرور" هستيم يا شما؟
در حاشيه شوى اقتصادى محسن رضائى
پدرام نواندیش

این روزها تمام باندهای حکومتی در ایران، به ظاهر متحد هستند و قصد کمک کردن به باندهای طرف مقابل برای دوام و بقاء رژیم در مقابل موج سرنگونی طلبی مردم آزادیخواه و برابری طلب ایران را دارند. اما سهم خواهی هر چه بیشتر، آنان را به جدالی تا پای حذف باند مقابل می کشاند.  از آن جمله است شو تلویزیونی یکشنبه شب در برنامه ای تحت عنوان پارک ملت که از تلویزیون دولتی پخش شد. بازیگر این شو تلویزیونی محسن رضایی فرمانده پیشین سپاه، در حال حاضر دبیر به اصطلاح مجمع تشخیص رژیم بود که نه در لباس یک تبلیغاتچی "مضحکه انتخاباتی"؟!، بلکه به گفته خود وی برای کمک به دولت و در اختیار قرار دادن "ایده هایش"؟! در برنامه پارک ملت شرکت کرده بود .

تمام این باندهای درون حکومتی چه آنان که زیر چتر پوسیده وحدت مهدوی کنی برای ولایت سینه  میزنند٬ چه آنان که در "جبهه پایداری" با پولهای نجومی دولتى و امثال صادق محصولی عنصر دزد و سرکوبگر سپاه و با محوریت آخوند جنایت کار و کپک زده یعنی مصباح یزدی گرد آمده اند٬ و نیز آنان که ظاهرا در حال حاضر در حکومت و حاشيه آن اقلیت هستند و با رنگ سبز خود را متمایز میکنند٬ در یک چیز لااقل مشترکند. توده های میلیونی و گرسنه ای را در مقابل خود می بینند که سفره های آنان بيش از پيش بت سیاست ریاضت کشی اقتصادی، توسط این ارازل به غارت رفته است. این عنصر سرکوبگر تا چندی پیش و در زمان فرماندهی اش بر ماشین سرکوب سپاه با لباس نظامی در برنامه های تلویزیونی حاضر میشد. برای مردم گرسنه به پا خاسته و جوانان آزادیخواه و برابری طلب شاخ و شانه می کشید. اکنون با لباسی اتوکشیده پس از جنایت سازمان یافته حذف یارانه ها که خودش نیز از سرکردگان آن به شمار میرود، دست به عوام فریبی زده٬ بیشرمانه بر سیل اعتراض میلیونها نفر که دلیل گرسنگی و فقرشان را سرمایه داری و رژیم اسلامی آن می دانند حمله ميکند. همچون دیگر سخنگویان بورژوازی دلیل مشکلات اقتصادی مردم را نه نظام سرمایه داری و رژیم اسلامی آن که وی به خاطر بقاء آن هزاران نفر را به قتل رسانده است، بلکه "فرهنگ عمومی کشور، تن پروری، کم کار کردن  و عدم گرایش به تولید و اشتغال به دلیل این فرهنگ" عنوان میکند .

محسن رضایی در این مضحکه تلویزیونی برای آنکه رژیم اسلامی را از زیر ضرب اعتراض های عمومی خارج سازد، آسمان و ریسمان را به هم می بافد و سعی می کند با ارائه آمار ترکیب شغلی جمعیتی به این نتیجه برسد که درصد کمی از جمعیت ایران شاغل بوده و این موجب مشکلات اقتصادی مردم شده است و رژیم در این میان بی تقصیر است! وی عنوان میکند که از جمعیت هفتاد و پنج میلیون نفری ایران، پانزده میلیون نفر بالای شصت سال سن و زیر ده سال سن دارند. بلافاصله بعد از دادن این آمارمیگوید که اصولا اشتغال بنا بر استانداردهاى جهانى براى آنان تعريف نميشود . از نظر این سردمدار رژیم اسلامی که "اخلاق مدار" هم تشریف دارند، اشتغال برای کودکان بین پانزده تا ده سال تعريف شده است اما مطابق استانداردهای جهانی، اشتغال برای کودکان زیر ده سال است که تعریف نشده است . "ایده" این به اصطلاح تئوریسین جدید بورژوازی اسلامی که کاندید مضحکه انتخابات 88 هم بوده است، این است برای این که مردم به رفاه نسبی برسند، بایستی چند نفر در یک خانواده کار کنند. لذا از نظر این جناب نبایستی منع کار کودکان حتی زیر ده سال مطرح باشد و به کار گماردن این کودکان امری واجب و جهاد است .

پس از این "ایده پردازی" براى سازماندهى بيشتر کار کودکان در خدمت سرمايه، می افزاید که از جمعیت باقی مانده بیست و چهار میلیون نفر به تحصیل و فراگیری مهارت های شغلی اشتغال دارند. بیشتر به یک جوک شبیه است. یک سوم جمعیت ایران بدون آنکه دغدغه خاطر و فکر تامین معاش داشته باشند، در یک فراخ بال و در یک امنیت روانی، اجتماعی، مشغول کسب علم و مهارت شغلی در جامعه تحت حاکمیت رژیم اسلامی نشان میدهد؟! یادش نمی رود که بگوید در مقایسه با دیگر کشورها، آمار بسیار بالایی است. این همان بسیار بالاهایی است که دیگر سردمداران مرتجع و رياکار رژیم در رسانه های دولتی گاه و بیگاه اعلام می کنند .محسن رضایی در ادامه اضافه می کند که از جمعیت باقی مانده، هفت میلیون نفر بيكارى اختيارى دارند؛ و به قول این مدافع سر سخت بورژوازی این هفت میلیون نفر به دلايل ویژه مانند "دارا بودن ثروت يا تأمين از محلى خاص، داوطلبانه از شاغل بودن انصراف ميدهند" .

این سرمایه دار و صاحب بزرگترین شرکتها و دامداری های تهران ترجیح میدهد به جای آنکه به ارائه آماری از درصد مالکیتها بر کارخانه ها و مزارع بزرگ و ثروتهای اجتماعی توسط این جمعیتی که از آن نام برده که به قول ایشان٬ به دلایل ویژه از شاغل بودن سر باز می زنند بپردازد، همچنان نعل خود را وارونه می زند. سعی در تحمیق کسانی دارد که به سخنانش برای لحظه ای گوش میکنند .این سرمایه دار و مدافع وضع موجود، هیچگاه از میزان ثروتهای حاصل از غارتگری خود و دارودسته های مافیائی اش در رژیِم اسلامی آماری به دست نمی دهد. عناصر دیگر  رژیم از خامنه ای گرفته تا مهدوی کنی، ناطق نوری، هاشمی رفسنجانی، احمدی نژاد، صادق محصولی، مهدی کروبی، و ... همگی در دزدی و در شیشه کردن خون توده های کارکن ید طولائی داشته و دارند. براستی چند سه هزار میلیارد تومان در جیب های گشاد این یا آن عنصر، فرمانده سپاه و وزیر و نماینده مجلس رفته و کسی صدایش را در نیاورده است؟ کاخ ها و ثروتهای افسانه ای آنان هیچگاه نه توسط محسن رضایی و نه توسط هیچ یک دیگر از مدافعین رژیم به طور واقعی به آمار در نیامده و در نخواهد آمد. مگر آنکه توسط یک انقلاب عظیم اجتماعی به زیر کشیده شوند و در دادگاهها ی بر آمده از انقلاب، حساب کتاب پس دهند .

بایستی از این جنایت کار پرسیده شود این محل خاص که او و سایر جنایت کاران گرد آمده در رژیم اسلامی بر سر تقسیم آن به جان هم افتاده اند، آیا یک قلمش همان نیست که به اسم  سیاست ریاضت کشی اقتصادی، سفره های چند ده میلیون کارگر و توده های کارکن را خالی تر کرده اند؟ آیا همان نیست که صندوق بین اللمللی پول، یک قلمش را تا همین اکنون بالغ بر شصت میلیارد دلار اعلام کرده است؟ آیا همین نیست که موجب شده محسن رضایی برای سهم خواهی از آن، به برنامه پارک ملت بیاید و آسمان و ریسمان به هم ببافد که علت های مشکل اقتصادی ایران، فرهنگ عمومی مردم و تن پروری آنان است؟ ظاهرا منابع این محل خاص در دست رئیس دستگاه اجرایی است و احمدی نژاد مطابق تمام قرارهای قبلی شان می بایست سهم هر یک از باندهای حکومتی را پرداخت کند که در این رابطه است که محسن رضایی ادامه می دهد: دولت قرار بود از ارديبهشت ماه فاز دوم هدفمندى يارانه‌ها را با جهت‌گيرى به سمت توليد را با پرداخت يارانه توليد و بسته‌هاى حمايتى و ... آغاز كند كه اين مهم به دليل رو به ‌رو شدن با مسائل خاصى مانند تحريم‌ها و ... عقب افتاد. اما دولت هرچند با دیرکرد سه ماهه ولى بنا بر اطلاعاتى كه بنده دارم، به طور جدى و با برنامه براى توليد و اشتغال در نيمه دوم سال وارد اين گود خواهد شد؛ بنابراین، بايد به دولت كمك كرد .

محسن رضایی در ادامه برنامه پارک ملت، آمار بیکاری را به دو گونه اعلام می کند. یکی آنکه مطابق آمار رسمی؟؟!! اعلام می کند که جمعیت بیکار کشور که علیرغم میل خود بیکار هستند سه میلیون نفر هستند و دیگر این که  9%  آن جمعیت مابقی يعنى نزدیک دو ميليون آن اشتغال ناقص دارند كه به معنى تا ده ساعت كار در هفته را شامل ميشود. با احتساب این 9 درصد، جمعیتی بالغ بر  پنج میلیون و سیصد و چهل هزار نفر بیکار هستند. جمعیتی که علیرغم میل خود بیکار هستند. جمعیتی که با احتساب اخراج های گروهی کارگران از کارخانجات هر روز بیشتر می شوند و با تداوم رژیم اسلامی هیچ افقی در مقابل خود نمی بینند. گرسنه هستند و بی پناه. گاه که کارد به استخوانشان می رسد، خود و فرزندانشان رنگ صبح به چشم نخواهند دید. کودکانشان مجبور به ترک تحصیل می شوند و وارد بازار کار می شوند. در حالی که دبیر مجمع تشخیص رژیم همچنان آمار شاغلین تحصیل را 24 میلیون نفر اعلام می کند٬ همه جا توسط این نظام استثمارگر تحقیر و توهین میشوند و بورژواهایی که  از جنس محسن رضایی هستند در بزنگاه گرسنگی از آنان، با کمترین دستمزد سواستفاده کرده و ثروت حاصل از این غارتگری همان می شود که محسن رضایی و افرادی چون او، اختیارا شاغل محسوب نخواهند شد!

بورژوازی همواره سعی داشته و دارد که با استفاده از مدیاهای خود، این گونه به عوام فریبی و تحمیق توده مردم محروم دست بزند. در رژیم اسلامی محسن رضایی را در یک برنامه به عنوان مدافع خود بر روی آنتن می برد تا با ارائه آمار ترکیب شغلی جمعیتی اعلام کند که علت فقر و فلاکت مردم، کم کار کردن و تن پروری است. این بار محسن رضایی نه تنها در نقش یک سرمایه دار که صاحب کارخانه ها و شرکتهای متعدد در زمینه های دامداری و پخش و واردات و غیره است و خود از قماش همان هفت میلیون نفری است که در این برنامه از آنان یاد می کند، بلکه همچنین در نقش یک عنصر مدافع نظم موجود ظاهر می شود. این عنصر مدافع سرمایه داری به این نتیجه از پیش تعیین شده میرسد که جمعیت شاغل در ایران 24 میلیون نفر، یعنی یک سوم جمعیت هفتاد و پنج میلیونی ایران است. چون این نسبت جمعیت شاغل در کشورهای دیگر چهل درصد است و در ایران سی درصد، پس دلیل مشکل اقتصادی مردم کم کار کردن است. اقتصاددان بورژوا اسلامی معتقد است بایستی این میزان را بالا برد و به هیچ وجه هم نظرش این نیست که از آن جمعیت هفت میلیونی کسی به این درصد اضافه شود. بلکه همان بهتر است که خانواده ها چند نفرشان کار کنند تا به این طریق بتوانند زنده بمانند. بی شرمانه اعلام می کند که در دنيا از هر مجموعه چهار یا پنج نفره، دو تا سه نفر و حتي بيشتر كار ميكنند. در برخى از كشورها در خانواده سه نفره، دو نفر شاغلند و اين در كنار درآمد بالا (دستمزد مناسب) رفاه خانواده را تأمين ميکند .

تن پرورى و مفتخورى شناسنامه بورژوازى است. تن پرور و قاتل امثال محسن رضائى و سرمايه داران اسلامى اند که خون کارگر را در شيشه کردند و هنوز رضايت نميدهند. تن پرور ابواب جمعى حکومت اسلامى است که بدون کار کارگران و سرکوب شديدشان حضرات امروز در کاخهاى افسانه اى لم نداده بودند. تن پرور نظامى است که بنا را به اين گذاشته که اقليت ناچيز و مفتخور سرمايه دار از قبل کار اکثريت شريف کارگر و زحمتکش بقاى خود را حفظ کنند و براى دفاع از امتيازات سياسى و اقتصادى شان نه فقط سرکوب و آدمکشى بلکه تحقير و توهين به ميليونها نفر کار روزانه شان است. آنچه که محسن رضایی سرمايه دار و آدمکش اسلامى می گویند یا خواهند گفت٬ نمیتواند بر مبارزات کارگران و مردم محروم برای سرنگونی و بزیر کشیدن رژیمی که تار و پودش بردگی و استثمار میلیونها انسان کارگر و کارکن است، تاثیری داشته باشد. این رژیم در مسیر بی بازگشت سقوط و سرنگونی انقلابی توسط کارگران و جوانان آزادیخواه و برابری طلب قرار گرفته است. نه محسن رضایی و نه هیچ یک از مدافعین پر و پا قرص رژیم هر چند با کمک ابزارهای سرکوب و تحمیق، نخواهند توانست مانع این سقوط محتوم شوند. *